خب امروز خیلی حس خوبی دارم از دیروز ک از شیفت عصر خوابیدم همین یکی دو ساعت پیش بیدار شدم رفتم تا جلو در خوابگاه عجب هوایی بود حیف ک بیرون نمیشد بری کلا هوا ی جوری خاطره انگیز بود انگار پرت شدم تو دوران دبیرستان مدرسه و تابستون هایی ک میرفتم کتابخونه و عصرها از کتابخونه میرفتم تو پارک محله مینشستم اونجا چ غروبهای شلوغی داشت چقدر دلتنگ اون موقع ها شدم
این قرنطینه هم ی جورایی خوب بود ها بهمون فرصت داد تا بیشتر راجب زندگی فکر کنیم راجب چیزهای ک قبلا به سادگی از کنارشون میگذشتیم و برامون بی ارزش بودن ولی الان بدجور هوسشون کردیم تا لحظه ای دو باره تجربشون کنیم
عجیب دلتنگ شدم خدایا شکرت همین ....
بمانیم که چه!...برچسب : نویسنده : cheerknevis بازدید : 133